#افشار
آوای الوداع رســـم زمـانـه بود
گـرگانه آمــدنـد گلـه بهـانـه بود
افشار غسل کرد با خون شیعیان
خون از کمر پرید "بابه" بهانه بود
"بابه" بهخاک رفت نسل دگر رسید
گر بود "بابه" هم اینک خزانه بود
کشتار آنزمان کابوس حال گشت
وحشت ز حد گذشت "اَزره" نشانه بود
باران مرگ بود از پای تا به سر
انسانیت شکست، فرعونیانه بود
فریاد طفلکان، غوغای مادران
فریاد "آتی" و "آبی" ترانه بود
خانه فرو نشست کوچه غریق خاک
تکلیف قبر هم بر دوش خانه بود
هر سو شهید بود، سرهای بی تنه
بیسر فتاده بود، آری "ریانه" بود
سیلی فرو نشست، بر صورت یتیم
اجساد مادران، فرش شبانه بود
اندی گذشته است، اندی بسر شود
تاریخ هم گواست، خالق به لانه بود
گویند مقبره در دامنه کم است
چون قبر های شان چاههای خانه بود
چشمان نسل ها خون گریه میکنند
کشتار آنزمان بس وحشیانه بود
"محبی"
نظرات
ارسال یک نظر