ایزک ( نه زن و نه مرد )

در میان سایت ها سر گردان بودم از همه جا از همه چیز نوشته بودند. اغلبآ در میان سایت های فارسی ایرانی ها نوشته بودند . در باره هر چیز ولی زیادتر در باره کمپیوتر و هک کردن و اموزش پروگرام های کمپیوتری و تعدادی هم به مسایل اجتماعی پرداخه بودند و یک تعداد شان از قانون و سیاست کشور شان ناراضی بودند و در پی ازادی نوشته های داشتند . و تعدادی هم مذهبی گونه رفتار نموده و کمتر سطر های را میتوان در نوشته های شان یافت که از پیامبران و امامان و خداوند (ج) نیامده باشد و همه چیز و همه کار را ارتباط به مذهب شان میداند و کسانی را که پیروز نه بودند بخاطر دوری از دین و اسلامیت مجرم میپنداشند و یگانه راه رسیدن به تمام پیروزی ها را از مسیر دین میسر میدیدند .
ناچار به وب خودم برگشتم در بین نظرات چشمم به نظری افتاد که توسط یکی از هموطنانم برایم گذاشته بود .
و از من درخواست کرده بود که از وبش که البته یک کتاب است سری بزنم و نظری خودم را بنویسم .
من عادت دارم وقتی که یک دوست بیاید و در وب من نظری بنویسد، خواسته نا خواسته اگر ادرسی داشته باشد به وب او هم سری میزنم و گاهی هم که وقت داشته باشم نظری هم مینویسم . و طبق معمول این بار هم رفتم تا با وب این دوست هم اشنایی پیدا کنم .

وقتی وبلاکش را باز کردم دیدم عکس خودرا هم گذاشته و در اول از کسی هم که معلوم نبود در چه عرصه ای همرایش همکاری کرده تشکری و قدر دانی کرده بود و شروع به داستاها کرده بود. در اول وقتی من داستان هایش ر ا خواندم متوجه نشدم که این داستان ها مربوط به خودش است ، فکر کردم مانند دیگر داستان نویسان یا از کسی شنیده و یا با قوه تخیل توانسته که این چنین داستان های را بنویسد. من هم چون داستان هایش بیشمار بود یک نظر کوتاهی در باره داستان هایش نشوته و خواسته بودم که یا به زبان معیاری دری بنویسد و یا به زبان فارسی ایرانی . چون مقداری که خوانده بودم این دو زبان و یا لحجه را باهم یک جا کر ده بود . انروز از وب اش بیرون رفتم و فردا وقتی خواستم باز در دریای انتر نیت شناور شوم بیاد همان سایت افتادم و چون از یک فرد افغان بود مرا تحریک به باز خوانی کرد و اینبار با دقیت کامل به داستان هایش نگاه کردم و خلاصه ، خلاصه از داستان هایش را به خوانش گرفتم . وقتی چند قسمتی از داستانش را خواندم متوجه شدم که این هموطن با داستان های واقعی خودش که خود انرا چشیده در خدمت است و مرا بیشتر تحریک به دقیق خوانی ان کرد و از میان نوشته هایش مرا متحیر ساخته بود که این نویسنده که عکسش به یک مرد میماند پس چرا قهرمان داستان که به گفته خودش خودش است بیشتر به یک زن میماند تا یک مرد . و این خود باعث شده بود که من چندین باربه بالای صفحه بروم و عکسش را چندین بار با دقیت بنگرم .

در اخیر متوجه شدم که فرد مزکور و قهرمان داستان کسی است نه مرد و نه زن . یعنی قهرمان داستان کسی است که در جامعه ما انرا بنام " ایزک " میشناسند . و قهرمان داستان کسی بود که در افغانستان در ولایت پروان زاده شده و بعد از چند سال به کابل امده و از انجا بعد از به قدرت رسیدن طالبان به کشور پاکستان مهاجر شده و پس از ان به ایران و ترکیه و حال هم در کشور کانادا به عنوان یک پناهجو قبول شده است . و داستان زندگی اش را بعد از انکه به کانادا میرسد شروع به نوشتن می کند .

در پهلوی مذاهب که در افغانستان وجود دارد و هر شخصی که در هر مذهب است ، کوشش میکند بعضی از سنت های مذهبی خود را از دیگران پنهان کند و این پنهان کردن خود باعث کنجکاوی دیگران می شود . مانند اسماعیلیه ها که در مذهب شان بعضی از مشخصات برای شناساندن به دیگر شان از ان استفاده می کنند و به دیگران هیچگاه حاضر نیستند که بگوییند هر چند به قیمت جان شان هم که تمام شود .

اما قضیه " ایزک " این هم یکی از این موارد است و کسی که ایزک باشد تا حد نهایی کوشش اش را می کند تا دیگران نفهمند که او ایزک است و به همین خاطر طرز زندگی و عقاید یک ایزک برای همه مجهول مانده وخیلی ها ی را کنجکاو ساخته ، من جمله بنده را .

وقتی به سایت هموطن ایزکم سر خوردم و فهمیدم که مدیر و نویسنده مطلب یکی از ایزک های است که در افغانستان بوده حال بدون کدام ترس و یا تحقیر نگری به زندگی شخصی خود پرداخته که این خود یک نوع جالبیت را به همراه دارد . و مرا بیشتر خوشحال می سازد که بدون کدام ترس و یا احساس حقارت به واضع نویسی از زندگی یک ایزک که انهم جز خودش نیست اگاهی پیدا کنم .

ما همه انسانیم و بنده و ساخته شده . و در ساختن وپرداختن خود هیچ قدرتی نداریم و هر گونه که ساخته شده ایم نمیتوانیم که تغیری به ان بیاوریم . هرچند که با ترقی طبی بعضی از ساختار شکلی ظاهری خود را می توانیم تغیر جزی بیاویم ولی در کل ما ساخته شده ایم و قادر به تغیر اساسی در ساختار خود نداریم و اگر ما قادر می بودیم شاید تمام دنیا را یا مرد میگرفت و یا زن و حد اوسط ان رعایت نمی شد . اما این که ما مرد هستیم و یا زن به دست ما نیست . و هر کس که ایزک هم به دنیا میاید پس به قدرت سازنده اش ساخته شده و ما هیچگونه قدرتی به تغیردادن اصل خود نیستیم . پس کسی که زن است مقصر او نیست . و همچنین کسی که مرد است مقصر او نیست که چرا مرد است و همچین کسی که ایزک به دنیا میاید مقصر او نیست که چرا ایزک است .

ایزک هم یک انسان است و در جامعه حق زندگی کردن را دارد . و همچنین حق دیگر خواهشاتش را دارد . ولی در افغانستان این گونه نیست . کسی که ایزک است نه حق زن شدن کسی را دارد و نه حق زن گرفتن ( که البته نمی تواند ) پس این مخلوق برای چه خلق شده ؟ سوالیست که جوابش راباید خالق بدهد .

ادامه دارد

نظرات

  1. تشکر از مطلب زیبای شما نویسنده عزیز زیبابود اما از واژه های دلکش ودل انگیز استفاده کرده بودین که انسان را به متن داستان میکشاند تعریف نشد بسیار زیبا بود قربان شما موفق باشید

    پاسخحذف
  2. سلام آقا علی اکبر محبی،
    تشکر از اینکه زحمت خواندن وبلاگم را قبول کردید، نظر تان را نوشتید و در مورد من این مقاله را روی وبلاگ تان نوشتید. اینکه شما گفته اید که یا به زبان فارسی و یا به زبان دری باید نوشت، زبان وصیله افهام و تفهیم است و به نظر من به زبانی باید نوشت که مخاطبین بیشتری بتوان داشت، همان گونه که آثار مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و امثال آنها در افغانستان و ایران مخاطبین زیاد دارند. در نگارش از کلماتی استفاده باید کرد که متن روانتر و تازه تر و زیباتری بتوان نگاشت. من نه نویسنده بوده ام و نه خواننده، اما در اینجا فقط خاطرات خودم را نوشته ام. اینکه شما در مقاله تان از من به عنوان قهرمان یاد کرده اید، این حسن نظر شما است، وگرنه هرکسی این ظرفیت را ندارد که بخواهد خواندن نوشته های مرا تا آخر ادامه بدهد. من بخش های مختلف وبلاگ زیبای شما را خواندم. خلقت این وبلاگ را برای شما تبریک می گویم. اینکه شما یک جوان نزده ساله هستید، علاقه و استعداد شما به خواندن و نوشتن ستودنی است. من آینده درخشانی را برای شما پیش بین هستم. من زمانی که در سن شما بودم از یک بیسوادی بیش نبودم.
    نهایت رستگاری و کامیابی را در زندگی شما آرزو می کنم.

    پاسخحذف
  3. I am curious to find out what blog platform you have
    been utilizing? I'm having some small security issues with my latest site and I'd like to find something more
    safe. Do you have any recommendations?

    Review my web blog; slendertone.com

    پاسخحذف
  4. Howdy! Someone in my Facebook group shared this site with
    us so I came to look it over. I'm definitely loving the information. I'm
    bookmarking and will be tweeting this to my followers!
    Fantastic blog and excellent design.

    Also visit my web-site :: Nfl Jerseys Patriots

    پاسخحذف
  5. Way cool! Some very valid points! I appreciate you
    writing this post plus the rest of the site is extremely good.


    Stop by my website ... womens nfl jerseys

    پاسخحذف
  6. At that situation, bridging loans supports
    to individualistic to economics monetary system the ad hominem inevitably of
    group. payday loansSo, now you can take the point of such sort of effort a huge price reduction on the amount of money of loan.
    Should the fiscal organisation requests a copy inside your
    recognition make petition for currency bankcard day loans uk.
    Being a short-run financial plan, you will have to hold the receiver is deed
    which should be at lowest 1000. If yes, check book loans can
    of assorted deals from the lenders web site. Yet friends or relatives mightiness not ever be in a military point to help a individual added choice if
    you are touring. Nowadays, online request is thoughtful to
    be wedding, preparation to go on foreign holidays, purchase used
    or new vehicle, acceleratory business, compensable off healthcare facility bills and so onward.
    In in advance of any temporary state involving on position of sure thing of defrayment through with next
    that you can attempt a comely investigation. Payday loans own evidenced
    to be of distinguished welfare to all hisher desires and live a contented life.

    پاسخحذف
  7. وبلاگ این دوستی که از او نوشتی را برایم می‌دهی؟

    پاسخحذف
  8. وبلاگ این دوستی که از او نوشتی را برایم می‌دهی؟

    پاسخحذف

ارسال یک نظر