یک روز دیگر در راه دانشگاه و در شهر کابل




امروز وقتی از دفتر کارم بیرون شدم وبطرف دانشگاه می رفتم نکات جالبی رادیده و شنیدم که برایم در حال کهنه گی باز هم تازگی داشت .



از کوچه مرغا ( جاده ی است در شهرنو، روبروی شفاخانه جمهوریت کابل که لوازم عتیقه می فروشند ) وقتی خارج شدم خاک باد عجیبی جاده وزارت داخله را پر کرده بود با خودم می گفتم عجب خاک بادی بی بادی است .



وقتی وارد جاده شدم دیدم سه عراده بلدوزر و دو عراده لنگر مشغول کار درکنار جاده هستند ، دیوار شفاخانه جمهوریت را که از قبل چپه ( فروریخته ) کرده بودند انرا هموار و خاک های اضافه ان را توسط لاری ها انتقال می دهند . و این خاک باد بدون باد از انجا بود .



بطرف انجا که مسیر راهم بود رفتم دیدم با شدت تمام کار جریان دارد . وقتی به بلدوزر های غول پیکر و لنگر ها نگاه می کردم به یاد همان بلدوزر و لنگر های افتادم که چند سال پیش برای خراب کردن دوکاکین جاده شهید مزاری امده بودند تا جاده را بزرگ بسازند . اما با این تفاوت که در ان وقت فقط دو عراده بلدوزر و یک عراده لنگر کار می کرد ان هم در جاده ی که بیش از ده کیلو متر طول و بیش از 18 متر عرض داشت ولی در اینجا که فقط چند متر طول و عرض داشت سه عراده بلدوزر و دو عراده لنگر مشغول کار هستند . جالب بود ... این هم یک نمونه از کمک های جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان . این که کدام کشور و چند ملیون دالر برای ساختن دیوار چند متری مصرف می شد به صاحب قرار داد کننده معلوم بود و یا بعد از چند روز در اخبار نشر می شود که " پروژه نوسازی دیوار شفاخانه جمهوریت با کمک فلان کشور ویا فلان بانک جهانی به ارزش چند ملیون دالر قرض بلاعوض ساخته و به بهره برداری گذاشته شد" . چی کنیم ؟ افغانستان که باید ساخته شود.



وقتی از سه راهی ولایت گذشتم باز چشمم به یک باز سازی دیگر خورد. چند روز پیش وقتی از همین راه عبور می کردم راهرو که در دیوار ولایت کابل بود در اول توسط شهر داری خراب و بعد از چند روز بازسازی ونوسازی شد . و تمام تقریبن 100 متر پیاده برو ( که البته حالا پیاده رو گفته نمی توانیم ) سمنت شده بود حالا با دیوار های سمنتی بزرگ بزرگ تزین شده و برای عابرین فقط یک راهروی گذاشته شده که از یک طرف دیوار ولایت و از طرف دیگر دیوار سمنتی که آورده بودند و در کنار جاده گذاشته بودند ، و با عرض کمتر از یک مترکه فقط برای یک نفر کافی است و یک پیاده روی یک طرفه ساخته شده ، اما این که تا چند وقت به عابرین اجازه عبور از انجا را میدهد معلوم نیست . چون در دیگر جا های شهر هم که پیاده رو را با دیوار های سمنتی و چک های سمنتی زینت داده اند در اوایل برای عابرین اجازه رفت و امد را از عقب سمنت ها میدادند ولی بعداز چند روز این پیاده رو ها را مصدود و به محوطه مذکور ارتباط می دادند . و این هم یک تجربه است که بار ها ما انرا دیده و شاهد بودیم . از کنار دیوار ولایت بازحمت زیاد و با چند بار برخورد گاه با دیوار و گاه با دیگر عابرین خودم را از دهلیز ولایت بیرون کشیده و به ده افغانان رساندم در ده افغانان مانند همیشه صدای لودیسپیکر دلخراش ترافیک جریان داشت " عابرین محترم جاده را باز کنید ، پیش بروید ، جاده را بند نندازید " و از همین چیز های تکراری و مردم هم با شلگی زیاد بالای هر تکسی که میامدند میریختند و خودشان را ازشهر دور می ساختند .



من هم بعد از شلگی زیاد خودم را داخل یک تاکسی انداخته و بطرف کوته سنگی حرکت کردیم . صدای رادیوی موتر بلند بود و اهنگی یکی از اواز خوانان تاجکی را نشر کرده بود و این که کدام هموطن ما انرا فرمایش داده بود من دیر تر رسیده بودم ولی درکل اهنگ دلخواه من هم بود .




دیده دل دوای عشق ، مهرووفا به کار عشق. پیشه مه کن جفا گری ، جور و جفا به باغ عشق . گر تو به من وفا کنی ، ترک وفا نمی کنم ، عشق اگر بود بلا ، ترک بلا نمی کنم .




این هم شعر همان اهنگ ، در همین لحظه بود که موزیک قطع شد و موزیک خبر نشر شد و اخبار ساعت 4 بعد از ظهر را نشر می کرد در لید ( خلاصه خبر) از افتتاح سه محل صحی در ولایت بامیان و سی کشته در ولایات جنوبی و سه صد کشته درهفته گذشته صواب خبر داد . و این هم برایم جالب بود .

نظرات