روز های آخر در انترنیوز

روز های اخرم را در دفتر انترنیوز سپری می کنم
قرار است در آخر هفته با انترنیوز و رادیو سلام وطندار خدا حافظی کنم . چنانچه پیش بینی کرده بودم روز های بیاد ماندنی در این شبکه داشتم . از یک سو جوانانی که تازه به رسانه و کار در راسانه را برای اولین بار تجربه میکردند وازیک سو منیژر(مدیر) ی که به زبان فارسی بلدیت ندارد و از سوی دیگر بیگانه بودنم در محیط کار و همکاران .
در اوایل از بس کار ها زیاد بود وقت آنرا هم پیدا کرده نمی توانستم تا سگرت بکشم ، به همین خاطر بعضی وقت ها می شد که برای ساعت ها مصروف بمانم و سگرت نکشم .
در مجموع میتوانم بگویم که در این مدت ی که اینجا بودم همه اش کار بود و کار ؛ مدیره ام که یک زن میانسال و مهربانی است مانند عمرش کار می کند همه اش مصروف است و از اشخاصی که بیکار باشد بدش میاید . من که با تمام مصروفیت هایم باز هم متوجه بود که مبادا برای یک ساعت هم که شده بیکار بمانم در حالی که در دفتر قبلی ام که با افغان ها کار میکردم یا بیکار بودم و یا کار مفید انجام نمیدادم . این به من ارتباط نداشت که کار مفید انجام نمیدادم و یا بیکار بودم ، به رئیس و مسئولین بالا ارتباط داشت
حتی بعضی وقت ها هم که میشد کار غیر مفید انجام میدادم ( برایم گفته میشد ) من اعتراز میکردم که این کار بیفایده است ولی چه میتوانستم بکنم ، کارمند فقط همین تفاوت بود بین کار در این دفتر و ان دفتر . خوب فکر کنم سخنانم به درازا کشیده شد . خاطرات و نوشته های زیادی نوشته ام که وقت انرا پیدا نکرده ام که برای شما در وبلاکم بگزارم تا مطلب بعدی خدا حافظ شاد باشید

نظرات