امریکا افغانستان را از امارت به ایالت میکشاند

نظام ایالتی یکی از نظام های تازه تاسیس شده ی است که اغلب کشور های بزرگ مانند ایالات متحده امریکا و عربستان از ان پیروی می کنند . این نظام در اصل تحت نظر یک حکومت مرکزی اداره می شود ، ولی والیان ، یا رئسای هر ایالت صلاحیت و مقام یک رئیس جمهور را در همان ایالت ایفا می کند . تعدادی از کشور های رو به توسعه بدین باورند « تجدد و نو گرائی یکی از عناصر مهم پیشرفت است » روی این اصل تعدادی از سیاست مداران ما نیز یا از روی فشار های خارجی یا به منظور تحقق بخشیدن به راه حل مشکلات قومی ، نژادی و مذهبی ویا برای تظمین امنیت صلاح را بدین داشته اند که نظام ایالتی یکی از راه های معقول برای بقا ، ترقی و پیشگیری از منازعات داخلی افغانستان است . اولین باراین مقوله توسط یکی از رهبران سیاسی کشور لطیف پدرام ابراز شد . هر چند اقای پدرام را نمیتوان بانی این نظام در افغانستان دانست. ولی میتوان از اولین کسانی دانست که نظام ایالتی را برای مردم و حکومت افغانستان در سال های اخیر ( بعد از فروپاشی امارت طالبان )پیشنهاد کرد . شاید اشخاص دیگری نیز قبل از اقای پدرام بدین باور رسیده بودند و یا اقداماتی نیز کرده باشند ولی اقداماتشان چشمگیر نبوده و یا در اولین فرصت ها نکوهش شده بود . استاد عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان در سال های 1371 تاکید به نظام فدرالی داشته و بار ها برای حل منازعات داخلی افغانستان نظام فدرالی را یگانه راه میدانست . اما تنها اولین شعاری که به گوش همه رسید توسط اقای پدرام صورت گرفت .متاسفانه یا خوشبختانه این پشنهاد مانند سال های قبل از حکومت طالبان در همان اوائل با ترغیب تعداد زیادی از روشنفکران ودیگر سیاسیون مواجه شد . تا جائی که تعریف نظام پیشنهادی را از مصیر اصلی ان منحرف کرده و سخنان اقای پدرام را صلاحی در مقابل وی ساختند . و مردم را بدین عقیده رسانیدند که وی خواهان تجزیه افغانستان است . با در نظر داشت این واکنش های شدید حتی اشخاصی که دید مثبتی با این نظام داشتند دست از حمایت کشیدند و سکوت اختیار کردند. بدین اساس پیشنهاد نظام ایالتی برای افغانستان برای مدتی به فراموشی سپرده شد . هر چند این نظام هیچ ارتباطی به تجزیه افغانستان ندارد . و حتی میتوان گفت : برای یک پارچگی و جلوگیری از مداخلات دستان بیگانه مفید واقع شود .اما اقوام پرنفوس کشور تشکیل چنین نظام را به نفع شان ندانسته و بدین باور اند که زحمات چنیدن صد ساله و دست اورد حکومت انحصاری انان با روی کار امدن چنین نقشه ها از بین خواهد رفت . اما دراین اواخر نظر به رویداد ها و تحرکات مردمی امکان این میرود تا این اقوام نیز منفعت خویش را در برپائی یک نظام ایالتی دیده اند . چون انها بدین محاسبه که وسیعترین مناطق افغانستان را از نگاه جغرافیائی تحت کنترول داشته و بیشترین سهم را خواهند بورد. پس میدان خالیست و منتظر جنگ جو تا قدم پیش نهد. کمتر کسی را میتوان یافت که از مداخلات و دست داشتن امریکا در نظام افغانستان اگاهی نداشته باشد و تقریباً اکثر مردم بدین باور اند که هر سیاستی که توسط حکومت افغانستان و یا حتی توسط کشور های مداخله کنند در افغانستان و سازمان ملل صورت می گیرد مبانی ان امریکا است و همه نقشه ها در اصل توسط امریکا پایه گزاری می شود. 2014 در حال رسیدن است . زمانی که تمام نیروهای محاربوی امریکا و حامیان جنگی وی خاک افغانستان را باید ترک کنند . طالبان هر روز به قدرت شان افزوده می شود . ایا امریکا به تمام اهداف خود با لشکر کشی به افغانستان رسیده است؟ ایا با بیرون شدن نیروهای بین المللی ، حکومت افغانستان قادر خواهد بود تا به تنهائی با طالبان مقابله کند؟ و امنیت کامل را برای مردمش تامین کند ؟ با اطمینان کامل میتوان گفت نه. پس امریکا دراین جنگ شکست خوده است ؟ باز هم غیر قابل قبول است . پس راه حل چیست؟ امریکا برای ادامه حیات حکومت دست نشانده و تاسیس کرده اش نیاز به بقای این قدرت دارد . از چندی بدین سو تحرکاتی در نقاط مختلف کشور احساس می شود. این تحرکات توسط مردم محل صورت می گیرد و هدف شان را «ما امنیت و ارامی می خواهیم» مشخص کرده اند . نخستین بار این شورش از ولایت غزنی نشات گرفته و بعداً به ولایاتی چون ننگرهار ، پکتیا ، پکتیکا و دیگر ولایات جنوبی کشور گسترش پیدا کرده است . این تعداد مردم مجهز با سلام های سبک و سنگین هستند و موفقتر از نیروهای دولتی عمل می کنند و با کمترین زمان بیشترین مناطق را از کنترول طالبان خارج کرده اند. تعدادی از حامیان جامعه مدنی و حقوق بشری کماکان پرسش های در چگونگی ، اهداف و مستقبل این شورش ها از دولت پرسش های داشته اند ، اما دولت افغانستان در زمینه سکوت کرده است . اما مقامات بلند رتبه طالبان این شورش را یکی از پروسه های دولتی تحت حمایت امریکا میدانند. نظر به این شواهد و روی داد ها میتوان گفت ، دست پنهان کسانی در این شورش ها دخیل است . پس سوال اینجاست که کی ها باعث بوجو امدن چنین تحرکات و قیام ها می شود و از کدام مرجع و منبع تجهیز و تامین می شوند ؟ پیدایش چنین شورش ها ، بارها در تاریخ افغانستان تکرار شده و بیشترین انها موفق بوده و منجر به فروپاشی حکومات و حتی ابرقدرت ها شده است. اگر این شورش ها ادامه یابد به یک قیام سراسری تبدیل می شود و قدرت های جدیدی در مناطق مختلف کشور روی کار خواهد امد. و نظر به تجربیات سال های جنگ هر قدرت در محوطه خود حکومتی تشکیل خواهد داد . و امکان جنگ های داخلی افزایش میابد. و این خود نشانه ای از تجزیه افغانستان است . اینجاست که امریکا پا پیش گذاشته و نظام ایالتی را جاگزین حکومت فعلی خواهد کرد .

نظرات